زمان تقریبی مطالعه: 15 دقیقه

آسیای صغیر

آسيای صغیر \āsiyā-ye saqīr\، نام كهن بخش آسیاییِ كشور تركیه. آسیای صغیر شبه‌جزیره‌ای است که آناتولی نیز نامیده می‌شود. در منابع گوناگون از آسیای صغیر به نامهای بلاد روم، رومیة‌‌الصُّغرى و روم شرقی (بیزانس = بوزَنطیه) یاد شده است. عنوان آسیای صغیر را یونانیان به بخش آسیایی كشور تركیۀ كنونی می‌گفتند (پاولی). آنان ‌نخست شبه‌جزیرۀ آناتولی را آسِئوس یا آسیا می‌نامیدند، اما پس از آشنایی با قارۀ بزرگ آسیا، شبه‌جزیرۀ آناتولی را آسیای صغیر یا آسیای كوچك نامیدند.

موقعیت جغرافیایی

آسیای صغیر میان °36 تا °42 عرض شمالی و °26 تا °45 طول شرقی قرار دارد. بزرگ‌ترین طول این سرزمین، از کرانۀ دریـای اژه تـا مرز شرقی آن، حـدود 800‘1 کمـ‍ ،‍‌ و بزرگ‌ترین عرض آن، از سواحل دریای سیاه تا کرانه‌های مدیترانه، نزدیک به 700 كمـ است. آسیای صغیر با حدود 576 / 756 كمـ‍‍2 مساحت، بخش عمدۀ (ح 97٪) کشور تركیه را تشکیل می‌دهد. این شبه‌جزیره از شمال به دریاهای سیاه و مرمره، از شمال شرقی به ارمنستان و گرجستان، از جنوب به دریای مدیترانه و کشورهای عراق و سوریه، از شرق به ایران، و از غرب به دریای اژه منتهی می‌شود، و تنگه‌های بُسفُر و داردانِل و دریای مرمره آن را از بخش اروپاییِ ترکیه و همچنین قارۀ اروپا جدا می‌کنند. آسیای صغیر به‌سبب این موقعیت ویژه، در مرکز تماس فرهنگ مشرق‌زمین و فرهنگ اروپایی قرار داشته است. آثار این تماس فرهنگی در آمیزشهای قومی، زبانی، دینی، مذهبی و هنری به‌خوبی نمایان است. نقش ارتباطی حاصل از این جایگاه جغرافیایی موجب شده است كه آسیای صغیر «سرزمین گذرگاه» نیز نامیده شود.

ناهمواریها

شبه‌‌جزیرۀ آسیای صغیر در گذشته به اروپا متصل بود، اما در دوران چهارم زمین‌شناسی، به‌دنبال ایجاد شكستی در دریای اژه و پر شدن درۀ رودخانه‌های بسفر و داردانل، از اروپا جدا شد. بخشهای شمالی و جنوبی آسیای صغیر کوهستانی است و بلندی ارتفاعات از غرب به شرق افزایش می‌یابد. جهت جریان برخی از رودخانه‌ها نیز، به‌پیروی از شکل ناهمواریها، از شرق به غرب است. آسیای صغیر از نظر ساختمان و ناهمواریها به 4 بخش تقسیم می‌شود: بخش چین‌خوردۀ شمالی، تودۀ مركزی یا فلات داخلی آسیای صغیر (آناتولی)، بخش چین‌خوردۀ جنوبی، و ادامۀ سپر عربستان (گودرزی‌نژاد، 9). شبه‌جزیرۀ آسیای صغیر دارای دو رشته‌كوه مهم به نامهای پونتوس در شمال و توروس در جنوب است. امتداد شمال شرقی كوههای توروس، كه به فلات ارمنستان پایان می‌یابد، آنتی‌توروس نامیده می‌شود. ارتفاع بسیاری از قله‌های این كوهها به بیش از 000‘ 3 متر می‌رسد. كوههای آرارات در شمال شرقی آسیای صغیر و در ناحیۀ ‌مرزی ایران و ارمنستان قرار دارند و دارای دو قله به نام آرارات بزرگ به ارتفاع 156‘5 متر و آرارات كوچك به ارتفاع 914‘ 3 مترند.
زمینهای پست و جلگه‌ای در نواحی پیرامونی شمال و جنوب آسیای صغیر قرار دارند. عرض جلگه‌های ساحلی در کرانه‌های  دریای سیاه كم است و تنها در دهانۀ رودخانه‌های قزل‌ایرماق و یَشیل‌ایرماق گسترش می‌یابد، در حالی كه در سواحل جنوبی، به‌ویژه در بخشهای ساحلی خلیجهای آنتالیا (انطالیه) و اسكندرون، اراضی جلگه‌ای وسیع و حاصلخیزی وجود دارند كه جلگۀ معروف چوكوروا از آن جمله است.
فلات داخلی آناتولی چشم‌انداز یکدستی ندارد. ارتفاع متوسط آن از 800 متر در غرب تا 200‘1 متر در شرق افزایش می‌یابد. فلات مركزی به چندین حوضۀ داخلی تقسیم می‌شود. بخشی از سطح فلات داخلی آسیای صغیر را دریاچه‌های نمك می‌پوشانند. این دریاچه‌ها بازمانده‌های دریایی نسبتاً گسترده‌اند كه در گذشته آنجا را می‌پوشانده است. مهم‌ترین دریاچه‌های آب شور توزگولو یا دریاچۀ نمک، آق‌شهر، بِی‌شهر و آغری‌دیر هستند.

آب‌و‌هوا

آب‌و‌هوای آسیای صغیر، به‌سبب موقعیت جغرافیایی و وضع ناهمواریها، بسیار متنوع است. فلات داخلی آن، كه با كوههای حاشیه‌ای احاطه شده است، اقلیمی قاره‌ای دارد. تابستانهای آن گرم ‌و ‌خشك، و زمستانهایش سرد است و میزان بارش در آن، به پیروی از ارتفاع، از غرب به شرق افزایش می‌یابد. کرانه‌های دریای سیاه پرباران‌ترین نواحی آسیای صغیرند. آب‌و‌هوای این کرانه‌ها ملایم و مرطوب است و دامنۀ تغییرات میانگینهای دمای زمستانی و تابستانی زیاد نیست. میانگین دما در طول ساحل از غرب به شرق افزایش می‌یابد. در آنجا حداكثر بارش در فصل زمستان است.
کرانه‌های دریاهای اژه و مدیترانه آب‌و‌هوای مدیترانه‌ای دارند. تابستانهای خشك و نسبتاً طولانی، و حداكثر بارش در زمستان از ویژگیهای آب‌وهوای این مناطق است. سواحل جنوبی، به‌ویژه در نواحی جلگه‌ای، تابستان گرمی دارند.

شبكۀ آبها

رودخانه‌های بزرگ و كوچكی در آسیای صغیر جاری است كه به حوضه‌های داخلی یا خارجی می‌ریزند. همۀ رودخانه‌هایی كه از فلات داخلی سرچشمه می‌گیرند، در بخشهای بالادست، به‌سبب هموار‌بودن زمین، جریانی آرام دارند، اما با ورود به نواحی پیرامونی فلات داخلی، به‌سبب كاهش شدید ارتفاع، جریان آب آنها تند می‌شود.
آسیای صغیر به 6 حوضۀ آبریز تقسیم می‌شود: 1. حوضۀ آبریز دریای سیاه با رودخانه‌های قزل‌ایرماق، یشیل‌ایرماق و ساكاریا؛ 2. حوضۀ آبریز دریای مرمره با رودخانۀ سیماو؛ 3. حوضۀ آبریز دریای اژه با رودخانه‌های مریچ، اِرگِنه، بَكِر و مِندِرِس یا میاندِر؛ 4. حوضۀ آبریز دریای مدیترانه با رودخانه‌های آق‌سو، گوک‌‌سو، سِیحان و جِیحان؛ 5. حوضۀ آبریز دجله و فرات كه آب شاخابه‌های خود را جمع می‌کنند و به ‌خلیج ‌فارس می‌ریزند؛ 6. حوضۀ آبریز داخلی، دربرگیرندۀ حوضه‌هایی چون وان، توزگولو و حوضۀ قونیه.

پوشش گیاهی

جنگلهای آسیای صغیر حدود 5 / 10 میلیون هكتار وسعت دارند، كه نزدیك به 5 / 6 میلیون هكتار آن جنگلهای سوزنی‌‌برگ‌ است. نواحی ساحلیِ كوههای توروس و پونتوس بیشتر از جنگلهای پهن‌برگ، مانند چنار، گردو و بلوط پوشیده شده‌ است. کرانه‌های دریاهای اژه و مدیترانه عموماً دارای گونه‌های گیاهی و جنگلی مدیترانه‌ای‌اند. در سواحل دریای سیاه گونه‌های اروپایی، مانند كاج و آلِش، بیشتر است. پوشش گیاهیِ نواحی داخلیِ آسیای صغیر تُنُك است و در این نواحی بیشتر گیاهان بیشه‌ای کوتاه و سازگار با خشكی دیده می‌شوند.

تاریخ

عصر پیش از تاریخ و دوران باستان

فلات داخلی آسیای‌ صغیر، جلگه‌های ساحلی و كناره‌های درۀ رودهای هالیس (قزل‌ایرماق) و فرات از گذشته‌های دور زیستگاه مردمان ابتدایی بوده است. پژوهشهای باستان‌شناختی در جلگۀ حاصلخیز قونیه حاكی از تمدن پیشرفته‌ای در عصر نوسنگی در این ناحیه است. به نظر می‌رسد كه نخستین قوم ساكن در آسیای صغیر لوویها بوده باشند (دولاندلن، 1 / 43) که در کتابهای تاریخی از آنها به‌عنوان پیش‌حِتّیان (پیشاهیتیها) نام برده شده است (مشكور، 32). در دورۀ برنز میانی، تمدن حتیان (هیتیها) پدید آمد. آنان قومی آریایی‌نژاد بودند و از حدود 2000 ق‌م در آسیای صغیر اقامت گزیدند (دولاندلن، همانجا). تمدن و قدرت حتیان در سده‌های 14 و 13 ق‌م به اوج خود رسید. آنان كه خدایان متعددی از مظاهر طبیعت را می‌پرستیدند، تا سدۀ 8 ق‌م در این سرزمین حكومت كردند. در میان نامهای خدایان آنان، نام خدایان ایرانی و هندی نیز دیده می‌شود (شیِرا، 126). حتیان پس از تشكیل دولت به گسترش متصرفات خود پرداختند، اما پیدایش دولت جدید دیگری به نام میتانی مدتها مانع پیشرفت آنان در جنوب شد.
از سدۀ 12 ق‌م اقوام فریگی (فروگیایی)، كه از تراكیا آمده بودند، همۀ نواحی مركزی آسیای صغیر را به تصرف خود درآوردند. هجوم فریگیها به آسیای صغیر به فروپاشی امپراتوری حتیان انجامید. در فاصلۀ زوال امپراتوری حتیان و روی كار آمدن دولت لیدی (لودیا)، اقوام گوناگونی بر آسیای صغیر تسلط داشتند.
دولت لیدی در زمان پادشاهی گوگِس، نخستین شاه از  دودمان مِرمناد، از راه گسترش بازرگانی، ثروت هنگفتی به دست آورد. جانشینان وی با توسعۀ مرزهای لیدی از مشرق، با مادها همسایه شدند و رود هالیس (یا هالوس، قزل‌‌ایرماق کنونی) مرز میان دو كشور شناخته شد. با استخراج معادن طلای پیرامون رود پاکتولوس، ثروت و قدرت دولت لیدی افزایش یافت. ظاهراً سكه هم در کشور لیدی اختراع شد. بازپسین شاه لیدی کرزوس بود كه دربار مجللی در پایتخت خود، سارد، پدید آورده بود، اما او با همۀ قدرت و ثروت خود نتوانست در برابر هخامنشیان پایداری كند، و حكومتش در 546 ق‌م به دست كورش بزرگ از میان رفت.
هخامنشیان پس از تسلط بر آسیای صغیر، اقدام به گسترش و بازسازی جادۀ معروف شاهی نمودند. این جاده شهر سارد را به نواحی درونی ایران می‌پیوست. آنان بیش از 200 سال بر آسیای صغیر تسلط داشتند و برای ادارۀ این سرزمین، آن را به 10 استان یا خشَثره (در یونانی: ساتراپی) تقسیم كرده بودند. این ساتراپیها دارای استقلال نسبی بودند. یونانیان پیوسته ساكنان این استانها را بر ضد حکومت مرکزی ایران تحریك می‌كردند. این تحریكها به جنگهایی انجامید كه طی آنها، داریوش بزرگ و خشیارشا به یونان لشكركشی كردند.
آسیای صغیر به‌مدت دو سده میدان كشمكش ایران و یونان بود تا سرانجام، اسكندر مقدونی (ه‍ م) پس از شكست‌دادن هخامنشیان در 334 ق‌م، آسیای صغیر را تسخیر كرد و آن سرزمین به حكومتهای مستقل یونانی و برخی ساتراپ‌نشینهای قدیم تقسیم شد، كه پِرگامون مهم‌ترین آنها و مركز فرهنگ هِـلِـنیستی (یونانی‌مآبی) بود. تسلط یونانیان بر آسیای صغیر دیری نپایید. گالاتها (گالاتیاییان) در سدۀ 3 ق‌م از شمال بالكان به آسیای صغیر روی آوردند و در آنجا مستقر شدند. البته حكومت سلوكیها در بخشهای شرقی آسیای صغیر تا پیروزی رومیان در 190 م ادامه داشت.

دورۀ امپراتوری روم شرقی یا بیزانس

 امپراتوری روم شرقی یا بیزانس در 395 م از امپراتوری غرب جدا شد و شهر بیزانتیوم (نک‍ : ه‍ د، استانبول) را به‌عنوان مرکز امپراتوری برگزید. كُنستانتینِ (قُسطَنطینِ) یکم نخستین امپراتور روم بود كه دین کهن یونانیان را رها كرد و به مسیحیت گروید. وی در 313 م، با صدور «فرمان میلان»، دین مسیحی را به رسمیت شناخت (یعقوبی، 1 / 186). در زمان رومیان، آسیای صغیر از نواحی پرجمعیت و آباد دنیای قدیم، و کانون نبرد رومیان با شاهنشاهیهای اشكانی و ساسانی ایران بود. ساكنان آسیای صغیر در زمان رومیان و پیش از گسترش و نفوذ اسلام، فرهنگ یونانی را پذیرفته بودند. 
تجزیۀ امپراتوری روم راه تجارتی مصر را از رونق انداخت و راه خشكی به كشورهای آسیایی، مانند هندوستان و چین كه از طریق ایران و افغانستان به آسیای صغیر و بسفر می‌رفت، بیشتر مورد توجه قرار گرفت و کم‌کم‌ تجارت ابریشم منحصر به ایران شد (كرزن، 2 / 631).
امپراتوری روم شرقی بیش از 000‘1 سال بر آسیای صغیر تسلط داشت. در این دوره، دین مسیح همۀ شئون فرهنگی، هنری و ادبی را در این سرزمین تحت تأثیر قرار داد. سرانجام با نفوذ سلجوقیان و به دنبال آن، تأسیس امپراتوری عثمانی، فرهنگ اسلامی در آسیای صغیر گسترش یافت. آسیای صغیر به‌مدت دو سده نیز در مرکز رویدادهای جنگهای صلیبی (489-690 ق / 1096-1291 م) قرار داشت.

دورۀ اسلامی

ظهور دین اسلام و تبدیل سریع آن به یك قدرت سیاسی ـ دینی، تأثیر عمیقی بر امپراتوری روم شرقی گذاشت. عربهای مسلمان کم‌کم بخشی از متصرفات امپراتوری روم شرقی را، از قبیل سوریه، مصر و آفریقای شمالی، به تصرف درآوردند. آنان به اهمیت برخی از مناطق جغرافیاییِ شرق مدیترانه، مانند جزایر قبرس و رودِس، پی برده بودند (لسترنج، 137). ازاین‌‌رو، سپاهیان اسلام در 27 ق / 648 م، به‌فرماندهی معاویه، به قبرس حمله كردند (یعقوبی، 2 / 58). تصرف قسطنطنیه (استانبول کنونی)، پایتخت روم‌ شرقی، هدف اصلی مسلمانان بود. امویان 3‌بار بی‌نتیجه قسطنطنیه را محاصره کردند (همو، 2 / 62، 158، 160؛ لسترنج، 146). عباسیان در دوران خلافت هارون‌‌الرشید، مأمون و نیز معتصم حمله‌های نامنظمی به آسیای صغیر کردند (همو، 147). خلفای عباسی، به‌‌سبب گرفتاریهای داخلی، از جنگ با رومیان منصرف شدند. با وجود این،‌ مرزهای سیاسی میان آنان و رومیان پیوسته اندکی تغییر می‌کرد.
میان روم و سرزمینهای اسلامی شهرها و راههای بازرگانی بسیاری وجود داشت. این مناسبات بازرگانی از یک سو، و بروز جنگهای طولانی میان دو‌ طرف از سوی دیگر، راه نفوذ تدریجی اسلام را به آسیای صغیر هموار كرد. تداوم این درگیریها به کاهش نیروی اقتصادی و نظامی بیزانس انجامید تا اینکه با ظهور ترکان سلجوقی، كه به سلاجقۀ روم معروف شدند، اوضاع آسیای صغیر دگرگون شد.

دورۀ تركان سلجوقی (سلاجقۀ روم)

در سدۀ 5 ق / 11 م رقابت و كشمكشهای شدیدی میان سران لشكری و كشوری امپراتوری روم شرقی پدید آمد. تركان سلجوقی با بهره‌گیری از این اختلافها به برخی از مناطق آسیای صغیر نفوذ كردند. الب‌ارسلان در 463 ق / 1071 م در جنگ ملازگرد بر سپاهیان روم پیروز شد و امپراتور رُمانوس دیوگِنِس را به اسارت گرفت (ابن‌اثیر، 10 / 65). پس از این پیروزی، سلیمان ‌بن قُتُلمِش به فرماندهی سپاهیان ترك در آسیای صغیر منصوب شد. او شهر نیقیه (اِزنیق) را پایگاه فرماندهی خود قرار داد. ترکان با جنگهای نامنظم و قطع ارتباط شهرها، در ادارۀ امپراتوری روم شرقی اختلال پدید می‌آوردند. با اسكان سلجوقیان در فلات آسیای صغیر، عملاً بخشی از این سرزمین در زمرۀ سرزمینهای اسلامی درآمد.
با آغاز نخستین جنگ صلیبی در 490 ق / 1097 م، پیشروی سلجوقیان در غرب آسیای صغیر متوقف شد. نیروهای امپراتوری روم شرقـی، بـا كمك جنگجویـان صلیبی‌، شهـر نیقیه ــ پـایگاه حكومت قِلج‌ارسلان سلجوقی ــ را تسخیر کردند. سلطان‌مسعود، پسر قلج‌‌ارسلان، نیز در جنگ دوم صلیبی در 542 ق / 1147 م از لویی هفتم، شاه فرانسه، شكست خورد و سرانجام با جنگ سوم صلیبی در 586 ق / 1190 م شهر قونیه، پایتخت سلجوقیان، به تصرف صلیبیها درآمد. جنگ چهارم صلیبی در جهت تأمین منافع تجاری وِنیزیان به قسطنطنیه كشیده شد. صلیبیان پس از تسخیر این شهر در 600 ق / 1204 م، یك امپراتوری لاتینی در آن بر پا کردند. بیزانسیها نیز در برابر آن، یك امپراتوری یونانی در نیقیه پدید آوردند.
این تفرقه در امپراتوری روم به سلجوقیان فرصت داد تا در قلمرو متصرفات خود در آسیای صغیر، ارتباطی میان بندر سینوپ در كنار دریای سیاه و بندر علائیه (آلانیای كنونی) در كنار دریای مدیترانه برقرار سازند. در زمان علاءالدین كیقباد، بزرگ‌ترین پادشاه سلجوقی روم، با تکمیل این ارتباط امکان تجارت با کشورهای ساحلی و جزیره‌ای مدیترانه فراهم آمد و به دنبال آن، قلمرو سلجوقیان رو به عمران و آبادانی نهاد. مرزهای قلمرو سلجوقیان در مدت بیش از دو سده تسلط آنان بر آسیای صغیر (470-700 ق / 1077-1301 م)، بر اثر فراز و نشیبهای سیاسی و نظامی، تغییراتی ‌یافت.
سلجوقیان روم در آغاز چادرنشین بودند، اما با گسترش متصرفات خود و آمیزش با همسایگان به زندگی شهری و شهرنشینی روی آوردند. دربار آنان پناهگاه دانشمندان و هنرمندان ایرانی بود كه پس از هجوم مغول و تاتار از دیار خود آواره شده بودند. پادشاهان سلجوقی و وزیران دانشمند آنان در گسترش زبان فارسی در آسیای صغیر همت گماشتند. فارسی در زمان آنان زبان رسمی دربار بود و سخن گفتن بدان در بیشتر قلمرو حكومتشان، به‌ویژه در قونیه، به‌مثابۀ زبان بومی رواج داشت و تا زمان سلاطین عثمانی نیز مدتی معمول بود (همایی، 2 / 1004). هجوم مغولها به آسیای صغیر و تسخیر شهر قونیه در 655 ق / 1257 م، حكومت سلجوقیان روم را درهم ریخت و سرانجام در 700 ق / 1301 م قلمرو آنان میان امیران ده‌گانۀ تركمان تقسیم شد.

دورۀ امپراتوری عثمانی

 عثمانیها یكی از شعبه‌های طایفۀ غُزِ تركستان بودند كه در سدۀ 7 ق / 13 م از آسیای میانه به ارمنستان و آسیای صغیر مهاجرت کردند و به‌ فرمان‌برداری از پادشاهان سلجوقی گردن نهادند. گروهی از آنان به ‌فرماندهی اَرتُغرُل و سپس فرزندش، عثمان، به‌سبب كمكهای نظامی به علاءالدین ایوبی در جنگهای صلیبی، سرزمینهایی را به تیول گرفتند و سپس بر وسعت زمینهای خود افزودند. پاسداری امارت سوگوت در شمال غربی آناتولی و در ‌مرز بیزانس به ارتغرل و سپس عثمان سپرده شد (698-726 ق / 1299-1326 م). 
عثمان پس از حملۀ مغولان به آسیای صغیر و سقوط دولت سلجوقیان روم در 699 ق / 1300 م، حكومت ترك مستقلی بنیاد نهاد که به نام او، حکومت عثمانی نامیده شد. قلمرو حكومت عثمانیها در مرز سرزمینهای اسلامی و یونانی قرار داشت و آنان با توجه به این موقعیت، پاسداران اسلام دانسته می‌شدند (بیانی، 138-139). عثمانیها پس از تسخیر نیقیه (731 ق / 1331 م)، به تسلط بیزانس بر آسیای صغیر پایان دادند و در طول سدۀ 8 ق / 14 م، ولایات قره‌سی، حمید، گرمیان، صاروخان، آیدین، منتشا، تكه، قره‌مان و قزل‌احمدلی را ضمیمۀ خاك خود کردند. آنان در نیمۀ دوم سدۀ 8 ق / 14م به امپراتوری آشوب‌زدۀ بیزانس و كشورهای بالكان حمله کردند. مراد یکم (سل‍ 760-791 ق / 1359- 1389 م) بالکان را با ارتش سازمان‌یافتۀ خود و با بهره‌گیری از اوضاع آشفتۀ آنجا فتح کرد. 
قلمرو عثمانیها در اواخر سدۀ 8 ق / 14 م، به دو بخش آسیایی (آناتولی) و اروپایی (روم ایلی) تقسیم می‌شد. حملۀ تیمور به آسیای صغیر امپراتوری عثمانی را به آشوب كشید. بیزانسیها، وِنیزیها و برخی از امیرنشینهای داخلی آسیای صغیر بار دیگر سر برآوردند و قسطنطنیه حدود نیم سدۀ دیگر در دست بیزانس باقی ماند. محمد یکم (سل‍ 816-824 ق / 1413-1421 م) و سپس مراد دوم (سل‍ 824-855 ق / 1421-1451 م)، پس از بازگشت تیمور از آسیای صغیر، با چیرگی بر دشمنان داخلی و خارجی، دوباره حکومت عثمانیها را برتری بخشیدند. 
با سلطنت محمد دوم (855-886 ق / 1451-1481م)، دوران تازه‌ای در تاریخ عثمانی آغاز شد. در زمان وی یكی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ متأخر جهان، یعنی سقوط قسطنطنیه، رخ داد و بدین‌سان، عمر بیش از هزار‌سالۀ امپراتوری روم شرقی به پایان رسید. این واقعه سرنوشت خاورمیانه و اروپا را دگرگون ساخت. تشکیل دولت عثمانی در آسیای صغیر و توجیه سیاستهای توسعه‌طلبانۀ آنان با دفاع از اسلام و جهاد با كفار، همچنین فتح قسطنطنیه، بالكان، جزیره‌ها و کرانه‌های شرقی مدیترانه، و حمله به ایران و كشتار حدود 40 هزار تن از پیروان شیعیِ ساکن شرق آسیای صغیر به بهانۀ جاسوسی، آثار و نتایج مهمی در اروپا، ایران و خاورمیانه به بار آورد (باوزانی، 210؛ طاهری، 135). از این زمان به بعد، اوضاع كلی آسیای صغیر با تاریخ سلاطین عثمانی پیوند ‌خورد و این وضع تا تشکیل حكومت جمهوری در تركیۀ كنونی ادامه داشت.

مآخذ

ابن‌اثیر، الكامل؛ باوزانی، الساندرو، ایرانیان، ترجمۀ مسعود رجب‌‌‌نیا، تهران، 1359ش؛ بیانی، خانبابا، تاریخ نظامی ایران، تهران، 1353 ش؛ دولاندن، ش.، تاریخ جهانی، ترجمۀ احمد بهمنش، تهران، 1345 ش؛ شی‌یرا، ادوارد، الواح بابل، ترجمۀ علی‌اصغر حكمت، تهران، 1341 ش؛ طاهری، ابوالقاسم، تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران، تهران، 1345 ش؛ كُرزن، جرج، ایران و قضیۀ ایران، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1362 ش؛ گودرزی‌نژاد، شاپور، جغرافیای تركیه، تهران، 1354 ش؛ لسترِنج، گ.، سرزمینهای خلافت شرقی، ترجمۀ محمود عرفان، تهران، 1364 ش؛ مشكور، محمدجواد، اخبار سلاجقۀ روم، تهران، 1350 ش؛ همایی، جلال‌الدین، مولوی‌نامه، تهران، 1356 ش؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، 1362 ش؛ نیز:

Pauly.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.